عشقه بی پایانه من

آه... خدایا... چه میشود این سختی ها پایان بگیرد... آه... خدایا.... چه میشود ابرهای غصه و غم از میان ما بروند... آه... خدایا... چه میشود دستانه مارا  بگیری و آهسته دم گوشمان زمزمه کنی غم پایان یافته است... آه... خدایا... چه میشود مارا در آغوش بگیری و بگویی وقت شادی و پایکوبی است... آه... خدایا... چه میشود... عشقه بی پایانه من...ادامه مطلب

ای مرده من... در دور دست های خیالت... جاییی اندک برای من باز کن... اندکی به من فکر کن... که دوره همه را جز تو خطه قرمزی کشیدم... اندکی به من فکر کن... به دختری که دیوانه وار عاشق توست.... اندکی به من فکر کن... به دختری که تمامه فکر و خیلاش تویی... اندکی به من فکر کن... به دختری که در رویاهایش  تو را در اغوش میگیرد و میبوسد ... اندکی به من فکر کن... دختری که همه ی وجودش را تو پر کرده ای .... اندکی به من فکر کن.... دختری که تمامه نا گفته هایش را اشک میریزد و هق هق میکند و اه میکشد... اندکی به من فکر کن.... عشقه بی پایانه من...ادامه مطلب

دلم براش خیلی تنگه...

خیلی دلم پره...

خیلی گله دارم...

دلم میخواد داد بزنم...

دلم میخواد گریه کنم و هق هق کنم...

ولی...

نه...

نمیشه...

اخه باعثه همین دلتنگی گفته...

گریه کنی میکشمت...

عشقه بی پایانه من...

مرده من... در تمامیه موقعیت ها در کنارت میمانم... در اوقاتی که سرت درد میکند و حوصله هیچ کس را نداری... در اوقات ناراحتی که نیاز به کسی داری که همدمت باشد پا به پای تو باشد... در اوقات شادیت که دوست داری یک نفر پا به پایت دیوانگی کند... و در دیگر وقت ها.... یک نگاه به دورت بنداز... طبق معمول مرا میبنی که با عشق خیره تو را نگاه میکنم بطوری که انگار کسی جز تو در این دنیا وجود ندارد... آنگاه فقط کافی است بگویی زهرا... تا جانم را فدایت کنم و دیوانه تر شوم... روزبه ی من، در تمامی وقت ها و موقعیت ها در کنارت میمانم... عشقه بی پایانه من...ادامه مطلب

گاهی یک اشتباه....
یک حواس پرتی...
یک بچه بازی....
یک لجبازی...
میتونه دنیا رو با تمامه ابهتش رو سرت خراب کنه...
میتونه روزی رو که تا چند ثانیه قبلش میگفتی بهترین روزه رو به کامت تلخ کنه....
میتونه قلبتو از کار بندازه...
نفستو تنگ...
چشمهاتو بارونی...
اره..
فقط یک...
اشتباه میتونه تمامه زندگیتو تیره و تار کنه...

عشقه بی پایانه من...